مرتضی محمدپور | شهرآرانیوز - سه روز از اکران عمومی تولیدات سینمایی جشنواره مردمی «عمار» در مشهد گذشت و پردیس سینمایی هویزه در این ایام پذیرای جمعیت زیادی از مردم مشهد بود که تصویر به تصویر با آثار هنرمندان این جشنواره همراه میشدند. یوسف حسن زاده از جمله مستندسازان جوان کشور است که پیشتر با «رسالت»، «شاگرد وفا»، «هشتگ همیار» و «صدای زندگی» در جشنوارههای مختلف مستند خوش درخشیده است. در حاشیه سومین روز از برگزاری جشنواره مردمی «عمار» در مشهد با او گپ زده ایم که در ادامه میخوانید.
بعضی از سینماگران برای کارگردانانی که فقط برای شرکت در جشنوارهها فیلم میسازند، عنوان «جایزه بگیر» را به کار میگیرند و از این نظر، میتوانم به جرئت بگویم که من مستندساز جایزه بگیر نیستم.
این کارگردان با بیان این جمله تصریح میکند: برای پرداختن به یک معضل اجتماعی فیلم میسازم تا آن را به گوش مسئولان و آحاد مردم برسانم و خیلی به دنبال این نیستم که زمان بندی مستندم به گونهای باشد که به یک جشنواره خاص برسد.
با این حال در دومین دوره حضورم در جشنواره عمار متوجه این حقیقت شده ام که این جشنواره فراتر از اینکه بخواهد با قصد بدگویی به سیاه نمایی اوضاع کشور بپردازد یا به نیت پنهان کاری، تصویر خوشایند، اما دروغین از اوضاع ارائه دهد، به دنبال تبیین حقیقت است. یعنی بدون اینکه جناح بندی خاصی در آن وجود داشته باشد، به بیان یک واقعیت موجود در جامعه میپردازد و آن را به هنرمندانهترین شکل ممکن هم مطرح میکند.
کارگردان مستند «خاله سکینه» با تشریح دو ویژگی منحصربه فرد این جشنواره میگوید: اگر آثار جشنواره را به نظاره بنشینید یا به هر طریق با محتوای آن آشنا باشید، تصدیق میکنید که مستندسازان جوان به سادگی میتوانند در آن مشارکت کنند و آثار خود را در این آوردگاه هنری ملی به چالش بکشند که این موضوع یک ویژگی منحصربه فرد است.
به باور حسن زاده در عمده جشنوارههای بزرگ سینمایی کشور همچون سینما حقیقت یا جشنواره فجر، یکی از چالشهای عمده همواره این است که آثار هنرمندان جوان تحت تأثیر تولیدات کارگردانان بزرگ کشور قرار میگیرد و به درستی به آنها توجه نمیشود. با این حال، جشنواره «عمار» در همه ادوار خود به مثابه یک سکوی پرش برای تولیدکنندگان جوان سینما، این فرصت را فراهم کرده است که آثار خود را نه فقط در شهرهای بزرگ بلکه تا دورافتادهترین مناطق کشور نیز به سمع و نظر مخاطب عام کشور برسانند.
او ادامه میدهد: ارزش اصلی جشنواره «عمار» این است که در آن محتوا هرگز قربانی فرم و ظاهر نمیشود و در همه حال، پیام و مفهومی که اثر میخواهد به مخاطب منتقل کند، زیر ذره بین داوران و مخاطبان قرار دارد. به همین سبب، مردم به سادگی با تولیدات جشنواره ارتباط میگیرند و آن را از خود میدانند. مردم به هر محصول فرهنگی که ریشه مردمی داشته باشد، اقبال نظر دارند و با همین احساس تعلق خاطر، از انزوا و انحراف آن جلوگیری میکنند.
شما این موضوع را به روشنی در ایام عزای سید و سالار شهیدان در محرم و صفر یا همین سالگرد شهادت شهید سلیمانی مشاهده میکنید که در آن، چون مردم خودشان متولی بزرگداشت واقعه هستند، آن را از خود میدانند و حتی برای استمرار آن از بودجه شخصی هم هزینه میکنند.
حسن زاده در پاسخ به این شبهه که آیا این جشنواره محدود در یک قشر مخاطب خاص کشور مانده است، تأکید میکند: هر جشنواره و رویداد فرهنگی با درنظر گرفتن یک جامعه مخاطب خاص و با هدف تأثیرگذاری بر آن برگزار میشود و اگر این طور نباشد، در تعریف خط مشی آن جشنواره نواقصی وجود خواهد داشت.
با این همه، طرح این ادعا که جشنواره «عمار» منحصر به قشر خاصی است، به دور از انصاف است، زیرا در این آوردگاه هنری به همه نیازهای مردم از هر قشر و طبقه و سلیقه سیاسی توجه میشود و حتی در همین دوره مشاهده میکنید که بعضی از آثار برگزیده برای اکران عمومی، نه تنها در نعت و ستایش رویدادهای کشور نیست بلکه به صراحت به مذمت و انتقاد از کم کاری برخی نهادها میپردازد.
حسن زاده همچنین تعهد هنری را شرط رعایت انصاف و اخلاق در آثار مختلف فرهنگی دانسته و تصریح میکند: معضلی که متأسفانه اخیرا در بسیاری از آثار هنرمندان کشور نیز فراگیر شده این است که سینما را هم تراز با یک ابزار برای سرگرم کردن مخاطب دانسته و فقط به تولید آثاری میپردازند که مخاطب برای آن بلیت تهیه کند، دوساعت از زمان روزانه خود را در سالن فکاهی ببیند و بخندد و در انتها هم بدون هیچ آورده خاصی، از سالن خارج شود درحالی که سینما فراتر از یک ابزار سرگرمی، یکی از ارکان والای هنر است و باید تریبون پرداختن به نیازهای مردم باشد و این نکته موردتوجه ویژه برگزارکنندگان جشنواره «عمار» در همه ادوار آن بوده است.
این مستندساز اظهار میکند: در همین فضا که ماهیت سرگرم کنندگی سینما بر جنبه کارکردهای آموزشی و فرهنگ سازی آن غلبه پیدا کرده است، برخی دیگر از هنرمندان هم به تولید آثاری میپردازند که با سیاهنمایی مطلق، ناامیدکنندهترین و تلخترین روایتها را از شرایط کشور ارائه میکنند و نکته دردآور هم این است که این سیاهنمایی، به عرصهای برای رقابت برخی افراد تبدیل شده است.
در این میان، نکته اصلی آن است که سیاهنمایی ذاتا اقدام مذمومی نیست، اما شرط اصلی این است که اگر انتقادی مطرح میشود، در انتها راهکاری هم برای حل آن ارائه شود و در این شرایط دوقطبی میان سرگرم کردن بی محتوا و سیاهنمایی تلخ، این جشنواره مردمی توانسته تا با بیان منصفانه مشکلات، هم از دام سیاهنمایی بگریزد و هم خود را محدود به ارائه آثار بی محتوا نکند.